از نقطه نظر پزشک قانونی مرگ چیست؟
اهمیت این بحث زمانی مشخص میشود که پس از معرفی انواع مرگ و حیات که مرگ ظاهری یا بالینی، حیات نباتی، مرگ واقعی، حیات معلق و مرگ مغزی هستند، به این میپردازیم که قواعد قانونی حاکم بر مرگ اشخاص بر کدام یک از این انواع حاکم میشود و در واقع مرگ قانونی کدام است؟
با سه مثال اهمیت موضوع را برای شما ملموس تر خواهیم کرد و پاسخ به نتیجه ی هرکدام را ضمن توضیحاتمان شرح میدهیم.
مثال اول:آقای الف دچار مرگ بالینی شده است و اقای ب پیکر او را از ارتفاع پایین می اندازد. وی در دادگاه بیان میکند که اقای الف دچار حمله قلبی شده و قبلا مرده بود.
مثال دوم:اقای ج که شخص ثروتمندی است تصادف میکند و در راه بیمارستان وصیت میکند که وکیلش یکی از خانه هایش را به نام همسرش کند. در بیمارستان وارد حالت اغما میشود و پس از بیرون آمدن از آن حالت پزشکان متوجه میشوند که وی دچار حیات نباتی پایدار شده است! همسر وی از وکیل اجرای وصیت را تقاضا میکند.
مثال سوم: شخصی اقای د را هول میدهد و سر آقای د به جدول برخورد میکند و دچار مرگ مغزی میشود. تمام این اتفاقات در ماه محرم اتفاق می افتد. خانواده ی آقای د درخواست تغلیظ دیه دارند.
تعریف مرگ از منظر پزشکی قانونی
و اما مرگ واقعا چیست؟ در نگاه اول ممکن است به نظر بیاید همین که حیات شخصی متوقف شود، مرگ رخ داده است. اما این مسئله از انجایی پیچیده تر میشود که بدن انسان از دستگاه های مختلف همچون دستگاه گوارشی،تنفسی و …تشکیل شده است و هرکدام از این دستگاه ها از بافت ها و نسوج مختلف و هرکدام از این نسوج از سلول های متفاوتی تشکیل شده است که وقتی اتفاق منجر به مرگی رخ میدهد، هرکدام از این بافت و سلول ها و در نتیجه دستگاه ها با فاصله زمانی متفاوتی میمیرند و در واقع از کار می افتند.
بنابراین برای مثال اگر به شخصی شلیک شود و وی نبض هم نداشته باشد اما به بعضی از عضله های بدنش برق وصل کنید، متوجه واکنش آن عضله میشوید چون آن عضله هنوز زنده است.
مرگ واقعی که در ایران همان مرگ قانونی است، به مفهوم توقف بدون بازگشت فعالیت های حیاتی بدن است و فعالیت های حیاتی شامل تنفس خود به خودی، تپش قلب و فعالیت بخشی از مغز (ساقه مغز) است و هر سه این ها باید در کنار هم و تاکید میکنیم، بدون بازگشت از کار بیفتد؛ مرگ واقعی و قانونی اتفاق میفتد. پس اگر شخصی در یک صحنه قتل هر دو کلیه خود را از دست بدهد، آن لحظه مرده به حساب نمی آید. حتی اگر مرگش قریب الوقوع باشد.
پس اگر شخصی توسط اقای الف از ارتفاعی بلند به زمین پرتاب شود و آقای ب که متوجه جان دادن او میشود بالای سرش برود و گلوله ای به او شلیک کند، از نقطه نظر قانون فرقی ندارد که وی در هر صورت میمرد، چرا که دلیل مرگ واقعی او اقای ب است و او قاتل شناخته میشود.
اگر اقای ج ضربه مغزی شود، نمیتوان اموالش را تقسیم کرد یا در مثال سوم نمیتوان درخواست تغلیظ دیه را پذیرفت چرا که مرگ مغزی است که در ماه حرام اتفاق افتاده است نه مرگ مورد قبول قانون!
مرگ بالینی یا مرگ ظاهری زمانی است که فعالیت های حیاتی بدن متوقف میشود اما با عملیاتی تحت عنوان عملیات احیا یا سی پی آر میتوان فعالیت های قلبی و تنفسی را بازگرداند. پس در اینجا توقف اعمال حیاتی اتفاق می افتد اما برگشت ناپذیر نیست!
پس در مثال اول که برای ملموس تر شدنش هم فرض را بر آن میگیریم که آقای الف قبلا سابقه حمله قلبی و بازگشت بر اثر عملیات احیا را داشته است، میتوان مدت ها توقف و بحث کرد که آیا قتل اتفاق افتاده است یا خیر!
مثلا ایا اقای ب به منظور اطمینان از عدم بازگشت مجدد وی او را از ارتفاع پرتاب کرده است یا فقط دچار اشتباه شده است؟ (توجه کنید که ما سوال هایی که میتوان روی این بحث مطرح کرد را عنوان میکنیم و نمیتوانیم پاسخ قطعی بدهیم مگر آنکه پرونده ای واقعی و با جزئیات در دست داشته باشیم)
عملیات احیا معمولا تا ۷ یا ۸ دقیقه پس از مرگ میتواند جواب دهد .یعنی در صورتی که از زمان مرگ هنوز ۷ یا ۸ دقیق نگذشته است، میتوان به بازگشت شخص امیدوار بود.
نتایج عملیات احیا برای اجتناب از مرگ
در احیا ممکن است چهار اتفاق بیفتد
۱_ بدن به عملیات احیا پاسخ ندهد و در این جا مرگ واقعی اتفاق می افتد.
۲_شخص بازمیگردد.
۳_شخص دچار زندگی نباتی میشود به این معنا که تنفس خود به خودی دارد، پلک هایش هم باز و بسته میشود اما هیچ اراده ای در این موارد ندارد و هیچ آگاهی نیز به اطرافش ندارد.
۴- شخص دچار مرگ مغزی میشود. مرگ مغزی به این معناست که قلب فعال است اما سایر اعمال حیاتی متوقف شده اند. میتوان با دستگاه هایی بدن و قلب را در این شرایط زنده نگه داشت تا در صورت رضایت اشخاص صالح در خانواده اش قلب شخص را به بیماران قلبی پیوند زد.
در برخی کشور ها مرگ مغزی مرگ قانونی محسوب میشود. حیات معلق هم زمانی است که مرگ نباتی که در صورت اتفاقاتی شبیه برق گرفتگی یا خفگی در اب سرد اتفاق افتاده است را درفاصله زمانی بیش از ۷ یا ۸ دقیقه احیا کنند و حیات به بدن بازگردد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.